کوچه ها آرامشی عجیب داشت
و تمام چشم های آسمانی،
زمین را به تماشا نشسته بودند؛
اشتیاق در چشمان همه موج می زد؛
ستاره ها گونه گونه،
اشتیاقشان را به پنجره های پشت پلک های زمین می ریختند؛
چه خبر بود؟!
شاخه های تمام درختان، انارریز شده بود
و در امتداد چشمان تمام پرندگان،
دانه دانه شوق چیده می شد.
پاسی از انتظار گذشته بود
و حوصله زمین،
آمدنت را مرور می کرد.
مادر آماده بود که کوثر را
در دامن زمین به جریان درآورد
و پدر، خوشه خوشه سلام
از چشمانمش می ریخت.
پدرم آرام تو را انتظار می کشید
و چشمانش را به دریچه های آسمان دوخته بود
و سپاسش را قنوت قنوت زمزمه می کرد.
بوی آمدنت، دامن مادر را پر کرده بود؛
ستاره ها، از آسمان تا زمین را کهکشانی کشیده بودند
که به دامان مادر ختم می شد.
«انا اعطیناک الکوثر».
پروانه ها ریختند و پنجره ها لبریز شدند.
صخره ها لبخندهایشان را به سینه آسمان پرتاب می کردند
و درودها بسترهایشان را رها کرده
به سمت دستان تو روی آورده بودند.
مهتاب، خوشه خوشه باران نور می بارید.
حالا دستان زمین قنوتی شده بود، سپاسگذار آمدنت.
حالا کوه ها، سجده می کردند
و تمام رودهای جهان سلامت می دادند:
ای دریچه دریچه،
نور خدا السّلام السّلام یا زهرا
سلام، کوثر خدایی
جریان گرفته در بستر زمین!
سلام، گوهر یکدانه محمد و خدیجه!
سلام!
سفره دستهات گندم ریز!
کاسه جود و بخششت لبریز!
دامنت ماه ماه مروارید!
از تو خورشید راه را می دید
ای کلامت چکیده باران
اشک هات آب دیده باران
از تو جاری ست یک زمین دریا
با تو زیباست هر چه یا زهرا
علی سعادت شایسته

امشب; شــب ولادت زهرای اطهر است
کز نور طلعتش همه عالم منور است
خورشیـــد طالـع است به دامان مصطفی
کز مقدمش ستاره اسلام ازهر است
کــوثر عطــا نمـــود خــدا بر رسول خویش
الحق جمال فاطمه تفسیر کوثر است
مرضیــه است و راضیـــه زهرای بی گناه
کو را تمام عرصه جنت مسخر است
او گـــوهریـــست نـــادره کـز لطف کردگار
دخت رسول اکرم و همراز حیدر است
مــاه نــبـــی و یــار علـــی مادر حسیـــن
از هر زنی به تارک تاریخ برتر است
«شیوا» خموش باش که اوصاف این عزیز
از هرچه در خیال تو گنجد فراتر است
دکتر جاوید صلاحی (شیوا)
نظرات شما عزیزان: